چرا قالیباف آری و چرا پزشکیان نه….؟!
از روزگارانی که رئیسجمهور در نظام سیاسی ما فرماندهی کل قوای نظامی را برعهده داشت و سرنوشت جبهههای جنگ را تعیین میکرد تا به امروز، جایگاه و نقش رئیسجمهور در نظام سیاسی ما دچار تحول و دگردیسیهای بزرگی شده است.
اگر در دهههای هفتاد و هشتاد، یک کاندیدای ریاستجمهوری میتوانست به رایدهندگان وعده دهد که در صورت پیروزی روابط خارجه را به کلی دگرگون خواهد کرد و راهبردهای فرهنگی کشور را از نو خواهد نوشت؛ رئیسجمهور امروز نهتنها چنین اختیاراتی ندارد بلکه هرگونه اقدام وی در این حوزهها میتواند منجر به اصطکاک عظیم دولت با دستگاه حاکمیت گردد و بهتبع آن سبب اتلاف انرژی و منابع ملی و حتی از همگسیختگی انسجام ملی گردد.
به تعبیر دیگر نمیتوان برای رئیسجمهور دولت چهاردهم جایگاه سیاستگذاری در حوزههایی از این قبیل قائل بود و تنها میتوان فرض کرد که وی در فرآیند تصمیمسازیها در این حوزهها اثرگذار باشد.
اما در حوزههای اقتصاد و محیطزیست که از قضا سرچشمه اصلی تمامی مشکلات امروز کشور است، رئیسجمهور و دولت متبوعش نهتنها امکانات اجرایی قدرتمند و گستردهای در اختیار دارند بلکه میتوانند در حوزه سیاستگذاری و طراحی و بازنویسی سیاستها و در مرحله بعد پیادهسازی آنها، اقدامات تقریبا نامحدودی انجام دهند.
نظام اقتصادی ما در گذار از سیستم اقتصادی مایل به سوسیالیسم و مبتنی بر دولت بزرگ و تصدیگر که در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب گرایش عمده مردم و روشنفکران را شکل میداد و نظام سیاسی قبلی هم عناصر مهمی از آن را در خود هضم کرده بود به سمت اقتصادی مایل به نئولیبرالیسم که منادی بزرگتر شدن کیک اقتصاد و ثروتمند شدن کلیت جامعه در مرحله اول و پس از آن توزیع مبتنی بر شایستگی آن در میان آحاد جامعه است دچار ناکارآمدیها و نقصهای حیاتی شده است که بخش عمدهای از نارضایتیهای اجتماعی و مشکلات کشور ریشه در همین گذار دارد.
بخشی از این نابسامانیها در ذات این گذار بوده و در تمام تجربیات مشابه بشری اجتنابناپذیر بوده است. اما بخش عمدهای از این نابسامانیها ناشی از دلبستگی کارگزاران دولتی و حکومتی در دورههای مختلف به نظام اقتصاد دولتی و امضاهای طلایی خود و یا ناشی از کجفهمیها و تردیدهای آنان نسبت به مسیر پیشرو بوده است. که در نتیجه حرکت کشور را در این گذار بیش از حد کند و سخت گردانیده و منابع عظیم کشور را اتلاف کرده و ناترازیهای بیسابقهای را در تمام حوزههای کلان زیرساختی سبب شده است و نیز باعث خلق رانتها و فسادهای چشمگیر و پیدایش یک طبقه الیگارش عمدتا رانتی و بدون احساسات میهندوستانه و بدون ارتباط منطقی با سایر طبقات اجتماعی بهخصوص در دهههای اخیر شده است.
لذا در شرایطی چنین خطیر که همسایگان ما با سرعتی قابل توجه در مسیر توسعه گام برمیدارند دیگر فرصت هیچگونه سعی و خطا برای ملت ایران باقی نمانده است.
باید فردی را به سمت ریاستجمهوری برگزید که اولا درک روشنی از گذار پیش گفته داشته باشد و به برنامه هفتم توسعه که دقیقا در همین راستا تدوین شده است کاملا مسلط باشد.
ثانیا اقتدار و صلابت کافی برای اصلاح نظام دیوان سالاری کشور و به خط کردن نیروها و درنتیجه چابکسازی و بهرهور کردن دولت و نیل به اهداف ملی را داشته باشد.
ثانیا کارنامهای قابل اتکا درخور و تحولآفرین در حوزههای مسئولیت قبلی وی موجود باشد.
و در نهایت نهتنها تعارضی با هسته اصلی قدرت سیاسی در کشور نداشته باشد بلکه از حمایت کافی نظام جهت ریلگذاری کشور و سرعت بخشیدن به حرکت آن برخوردار باشد و وقت کشور را با شعارهای تاریخ گذشته که عملا هم اجرای آنها در اختیار وی نیست تلف نکند.
فلذا با نیمنگاهی به مطالب پیش گفته میتوان دریافت که آقای دکتر قالیباف تکنوکراتی با تمام خصوصیات مطلوب امروز کشور است و آقای دکتر پزشکیان جدا از تمام محسنات اخلاقی و فردی کاملا بیتناسب با شرایط و مشکلات امروز کشور است و در حقیقت انتخاب ایشان آزمودن مسیری است که پیش از این بارها امتحان شده است.
پاینده باد میهن
رامبد نایبولی
برچسب ها :انتخابات ریاست جمهوری ، رامبد نایبولی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0